جدول جو
جدول جو

معنی آئن گر - جستجوی لغت در جدول جو

آئن گر
آهنگر، چلنگر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آشناگر
تصویر آشناگر
شناگر، شناور، آب باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آهنگر
تصویر آهنگر
کسی که پیشه اش ساختن آلات و ادوات آهنی است، پیشه وری که آهن را در کوره سرخ می کند و از آن آلات و ادوات آهنی می سازد، نهامی، نهامین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زین گر
تصویر زین گر
کسی که زین اسب می سازد، زین ساز، سراج
فرهنگ فارسی عمید
(دِ گَ)
دیگری. والاّخر:
هر دو یک گوهرند لیک بطبع
این بیفسرد وآن دگر بگداخت.
رودکی
لغت نامه دهخدا
(هََ گَ)
پیشه وری که آهن در کوره تافته و کوبد و آلات آهنینه سازد. حداد. هبرقی. هالکی. قین. ریّام. نهامی. نهامین:
کشاورز و آهنگر و پای باف
چو بیکار باشند سرشان بکاف.
ابوشکور.
سر سروران زیر گرز گران
چو سندان بد و پتک آهنگران.
فردوسی.
وزآن چرم کآهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد...
فردوسی.
برآمد چکاچاک زخم سران
چو پولاد با پتک آهنگران.
فردوسی.
به پیش آوریدند آهنگران
غل و بند وزنجیرهای گران.
فردوسی.
بفرمای آهنگر آرند چند
ز پای من اکنون بسایند بند.
فردوسی.
بر آن بی بها چرم آهنگران
برآویختی نوبنو گوهران.
فردوسی.
بیارید داننده آهنگران
یکی گرز سازند ما را گران.
فردوسی.
چنانش بکوبم بگرز گران
که فولاد کوبند آهنگران.
فردوسی.
نخست اندرآمد بگرز گران
همی کوفت چون پتک آهنگران.
فردوسی.
یکی بی زیان مرد آهنگرم
ز شاه آتش آید همی بر سرم.
فردوسی.
یکی نامور بود بوراب نام
پسندیده آهنگری شادکام
همی کرد او نعل، اسپان شاه
ورا نزد قیصر بدی دستگاه.
فردوسی.
نه خسرونژادی نه والاسری
پدرت از سپاهان بد آهنگری.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گَ)
کینه و عداوت تیز و افزون. (آنندراج). انتقام کشنده. منتقم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تَ گَ)
خالق آتش:
خورشید صانع است مر آتش را
بشناس زآتش ای پسر آتش گر.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(شْ / شِ گَ)
شناگر. آشناور. شناور. سباح. آب باز
لغت نامه دهخدا
(یِ نَ / نِ گَ)
سازندۀ آینه:
شاگردی عبارت و خط تو کرده اند
هم صبح آینه گر و هم شام مشک سای.
کمال اسماعیل
لغت نامه دهخدا
(هََ نِ تَ)
آهن جوهردار. آهن سبز
لغت نامه دهخدا
(کَ نِ گَ)
آنکه شغلش آکندن جامه به آکنه و حشو است. محشّی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
آهن بره. نقاب. نقب زن. آهون بر
لغت نامه دهخدا
تصویری از کین گر
تصویر کین گر
انتقام کشنده منتقم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آکنشگر
تصویر آکنشگر
آنکه شغلش آکندن جامه به حشو و آکنه است، محشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهن بر
تصویر آهن بر
آهون بر آهون بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهن رگ
تصویر آهن رگ
اسب قوی اسب پر زور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آینه گر
تصویر آینه گر
سازنده آیینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشنا گر
تصویر آشنا گر
آشناور شناگر سباح آب باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشناگر
تصویر آشناگر
آشناور، شناور، شناگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آن دگر
تصویر آن دگر
دیگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهنگر
تصویر آهنگر
کسی که شغلش ساختن آلات وادوات آهنی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آن سر
تصویر آن سر
((سَ))
کنایه از آن دنیا، آخرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آشناگر
تصویر آشناگر
((~. گَ))
شناگر، آب باز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آهنگر
تصویر آهنگر
((~. گَ))
کسی که پیشه اش ساختن آلات و ادوات آهنی است، حداد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آهن رگ
تصویر آهن رگ
((~. رَ))
اسب قوی، اسب پرزور
فرهنگ فارسی معین
اگر کسی به خواب بیند که آهنگری می کرد و نه اهل آن کار بد، دلیل که او را با کسی خصومت افتد و اگر آهنگر بود، دلیل است که بر خیر و منفعت - جابر مغربی
دیدن آهنگران از سلطان روزی یابد دیدن آهنگر در خواب، نشانه این است که به زودی مسئولیتهایی سنگین بر دوش شما گذاشته خواهد شد. یوسف نبی (ع)
دیدن آهنگر به خواب، چون بازگردد و اگر بیند که اهن یا مس همی گداخت، دلیل کند که این کس مردمان غیبت کند و زشتی گوید - محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
آهنگر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بهرستاق بخش لاریجان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از طوایف و تیره های ساکن در کتول
فرهنگ گویش مازندرانی